دست نوشتههای یک ديوانه
11/30/2008
چرا؟
من نمی دانم چرا جانم به لب آمد
چرا سازم به غم نازد
چرا من این چنین بیمار و بیگانه
روم بازم به میخانه
چرا ای ساقی ای مادر
چرا من نیستم زان زندگان مرده در دلسر
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment