1/04/2012

دوباره برگشتم

مدت ها از دنیای وبلاگ نویسی دور بودم اما دوباره قصد کردم برگردم شاید این پست رو کسی نخونه اما خوب امیدوارم بتونم با نوشته هام مخاطبام رو دوباره جمع کنم.

دنیای عجیبی شده تو این مدت که نبودم خیلی چیزا تغییر کرد خیلی ها رفتن خیلی ها اومدن حتی خود من هم دیگه نمی تونم بگم که اون آدم قبلیم. آه لعنت به این دنیا بعضی موقع ها فکر میکنی دیگه هیچ چیز بهتر از نمیشه اما یه دفعه همه چی از این رو به اون رو میشه. به هر حال با اینکه سال گذشته سال زیاد جالبی نبود اما هر کدوم از اون اتفاقات واسه من تجربه ای بود. فقط امیدوارم اشتباهات گذشته رو دوباره تکرار نکنم.

یه چیزی رو کائنات به من خیلی خوب یاد داد ( البته قیمت سنگینی هم بابتش پرداختم ) اونم این که هیچ دوستی واسه آدم نمی مونه اول تا آخرش خودتیو خودت. درست وقتی به یه نفر این قدر دلبسته میشی که بهش میگی برادر یا همچین می پیچونت که نفهمی اصلاً کی اومده یا چیزی رو راجع بهش می فهمی که دعا می کنی ای کاش از اول با این شخص آشنا نمی شدی. چیزی که خوب از این قضیه متوجه شدم اینه که از هیچ کس نباید توقعی داشت اگرم کاری میکنی فقط واسه دل خودت انجام بدی اگه چیزی رو حتی به عنوان قرض به کسی میدی ( لزوماً نه مادیات ) نباید انتظار برگشتشو داشته باشی.

سال 2012 بالاخره شروع شد چیزی به تاریخ معروف نوستراداموس نمونده امیدوارم همه چی به خوبی بگذره، البته یه نفر حرف جالبی به من زد. می گفت که در اون تاریخ ممکنه اصلاً اتفاق خاصی نیافته اما چند سال بعد وقتی نگاه می کنی پیش خودت میگی همه چی از اون روز شروع شد.

ماه دیگه اعزامم واسه سربازی سعی می کنیم تو دوره آموزشیم چند تا نوشته خوب بنویسم وقتی آموزشیم تموم شد بزارمش رو بلاگم همه چیم از این به بعد می خوام بنویسم از هک و اینترنت و برنامه نویسی تا شعر و داستان و نوشته و تفکراتم.

راستی یه چیزی الآن یادم افتاد کسی که الآن کنارم نشسته وقتی چندتا از شعرام گذاشته بودم تو فیس بوک می گفت عمراً اینا کار خودم باشه، ولی خوب چیزی که مهمه اینه که خودم می دونم اینارو خودم نوشتم. الآن واقعاً از درونم خودم خبر دارم که واقعاً حرف دیگران واسم اهمیت نداره حتی اگه بهترین دوست ، خانواده یا هر کس دیگه ای باشه. امیدوارم خیلی زود برگردم 



No comments: