6/14/2010

فرياد سكوت

آرامشی ديوانه كننده وجودم را در بر گرفته

چرا؟

چرا هيچ‌كس نمی‌تواند سكوتم را بشنود؟

مدتيست كه در حال فرياد كردن اين سكوت هستم

در اين راه پر پيچو خم كه تاريكی سراسرش را بلعيده

هيچ‌كس چراغی به دستم نمی‌دهد

اما نااميد نيستم بالعكس

اميد در تمام ذرات وجودم متبلور شده

و همين اميد دستم را می‌گيرد.

حتی اجازه ندارم سكوتم را بشكنم

چون متهم خواهم شد به جرم خواسته‌ای غريب

پس فرياد می‌كنم سكوتم را تا لحظه‌ای كه نفس دارم

No comments: