سالها رفاقت كردم با بی كسی
ناگاه در زد
بی كسی در را گشود
داخل آمد آن ماه شبهای نورانی من
ترس من دستم گرفت و دوخت من را بر زمين
دست او را پس زدم برخواستم
ماه من پس تو چرا نزديك نآیی، نازنين؟
پاسخم داد و بگفت : صبوری پيشه كن آيم برت
گفتمش ای ماه من ، صبوری پيشه كردم ، هر چه خواهی آن شود
1 comment:
یادآهنگ ماه من از لیلافروهر افتادم.زیبابود.آفرین ادامه بده.طبع شعریت عالیه
Post a Comment