بالاخره راز كار خودشو كرد. و مسئلهیی رو به يادم آورد كه مدتها میدونستمش اما فكر نمیكردم كه بشه اينجوری ازش استفاده كرد. بگذريم، توضيح میدم قضيه چيه.
احتمالاً تا الآن اسم دنياهای موازی به گوشتون خورده، اما كمتر كسی میدونه كه دقيقاً اين دنياهای موازی چی هستند. با قضيهی بيگ بنگ شروع میكنم. تمامی كهكشانها كه تعدادشون به ميلياردها ميليارد میرسه همشون در اثر يك انفجار بزرگ به وجود اومدن در واقع از انفجار يك جرم بسيار بسيار چگال به اندازهی يه توپ گلف. يعنی تصور كنيد كل كهكشانها در حجمی به اندازهی يك توپ گلف فشرده شده بودن. كه البته اين قضيه در چرخش قرار داره يعنی اين توپ گلف منفجر میشه و بسط پيدا میكنه و بعد از مدتی دوباره شروع میكنه به منقبض شدن و كوچك شدن تا دوباره به اندازهی يك توپ گلف بشه و دوباره منفجر بشه و همين طور اين قضيه تكرار میشه. حالا از يه ديد وسيعتر به اين قضيه نگاه میكنيم. حتماً تا حالا شنيدين كه خدا و روح موجوداتی n بعدی هستند. يعنی در واقع فرای همهی ابعادند. اين دنيایی كه ما زندگی میكنيم دارای 3 بعده اما بيشتر از 3 بعد به چه معناست. من يه راه پيدا كردم برای اين كه خيلی راحت همهی ابعاد رو بشه تصور كرد. كه برمیگرده به همون قضيهی توپ گلف. فكر كنيد ما اين قدر از كهكشانها فاصله بگيريم تا در واقع از اين توپ گلف خارج بشيم و اون رو به اندازه يك نقطه ببينيم. حالا اين توپ ما درون يك خط قرار داره به نام زمان ( زمان بعد چهارمه ) ، اما بعد پنجم چيه؟ در كنار اين خط زمانی ما بی نهايت خط ديگه وجود داره. اما درون توپ اونها چی وجود داره؟ خوب دنياهای شبيه به دنيای ما اما فرق دنيای ما با اونها ممكنه به اندازهی سر سوزن باشه. مثلاً فكر كنيد الآن آقای ايكس رفته خونهی خواهرش كه سر بزنه. اما توی يكی از اين دنياهای موازی با ما اون توی خونه نشسته و فيلم نگاه میكنه. هر تصوری كه شما میكنيد در يكی از دنياهای موازی ما يا شايدم در چندين دنيای موازی ما به حقيقت میپيونده. به طور مثال فيلمی كه ديشب ديدين در يك دنيای ديگه در حال به وقوع پيوستنه يا ممكنه شما توی يه دنيای ديگه فقط يك فيلم يا داستان باشين.
بگذريم اين خط ما و خطوط اطراف ما تشكيل يك صفحه رو میدن حالا میرسيم به بعد بعدی. صفحاتی هم در بالا و پايين صفحهی ما وجود دارن. كه متأسفانه ما ما نمیتونيم دركی از چگونگی وجود اونها داشته باشيم. مگر اين كه از بند جسم آزاد شيم. اما ابعاد بعدی كجا قرار میگيرن؟ خوب اين صفحات تشكيل يك حجم رو میدن. حالا ما اينقدر از اين حجم فاصله میگيريم تا اونو به اندازهی يك نقطه ببينيم و همون داستان دوباره تكرار میشه اون نقطه درون يك خطه و اون خط درون يك صفحه است و اون صفحه قسمتی از يك حجمه و همين جوری ادامه پيدا میكنه.
اما اون چيزی كه بيشتر منو شيفتهی خودش كرده بعد پنجم يا همون دنياهای موازی با ماست. داستانهای زيادی در مورد دنياهای موازی و سفر كردن بين اونها وجود داره اما در حال حاضر فقط يك چيز رو میتونم 100% تأييد كنم اونم اينه كه میشه بين دنياهای موازی سفر كرد. اما در مورد جزئيات بايد بگم يه سری منابع پبدا كردم و به محض اين كه از جزئيات با خبر شدم بهتون میگم.
آها راستی يه چيز ديگه اين مطلبی كه خوندين كاملاً نوشتهی خودمه واسه همين هيچ منبعی ذكر نشده. چون حق كپی رايت به نظر من خيلی با ارزشه پس لطفاً اگه جایی خواستين از اين مطلب استفاده كنين يه اسمی هم از اين وبلاگ ببرين. اگرم كسی سؤالی داشت حتماً بپرسه مطمئن باشين جواب میدم.